چه قدر بعضیا فضولند. بالاخره نتونستین جلوی اون دهنتونو بگیرین به خدا بفهمم کی ماجرا رو براش تعریف کرد و آدرس وبلاگو بهش داد پدرشو در می آرم (یه روز نتونستین تو عمرتون مثل من سوخته رفاقت باشین) ولی بدک نشد چون زنگ زد گفت چرا خودت زودتر نگفتی من که نمی دونستم بعدشم کلی عذر خواهی کرد واسه حرفای اون روزش، البته گفت حق نداشتی شام تنهایی بیرون بری L ولی اؤ همه اینها گذشته خدا به داد اون فضول برسه که رفت لو داد.
وای که هنوز وقت نکردم این وبلاگو کامل کنم .
سلام وبلا خوبی دارین امیدوارم همیشه موفق باشید
امین جان متشکر از لطفت . بیشتر سر بزن خوشحال میشم.